آیا این نظریه که می گوید احکام وجوب (واجب)در فقه صحیح نیست و درست آن است که بجای وجوب از واژه توصیه به اجرای احکام که یک توصیه صرفا اخلاقی می باشد،استفاده گردد؛مورد تایید است؟
به استحضار می رسد هر علمی متکفل بیان موضوع و حکم خودش است ،فقه به دنبال چیزی است که فلسفه ، عرفان واخلاق بدنبال پاسخ گوئی به مسائل آن نیستند، مثلآ فقه بدنبال این است که افعال مکلفین را سروسامان دهد وبه ظواهر احکام توجه دارد اما این عرفان و اخلاق است که محتوا را معنا می بخشند مثلا فقه می گوید خواندن نماز و گرفتن روزه از احکام اسلامی است ولی مفهوم تقرب جستن و تهذیب نفس از فقه بدست نمی آید بلکه باید آنرا از اخلاق و عرفان بدست آوریم. به آیه ۱۸۳ در سوره بقره دقت فرمائید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ فقیهان بواسطه کلمه کتب(نوشته شده است) وجوب و حتمی بودن روزه بر اشخاص که شرایط خاصی دارند را استنباط می کنند اما مسوولیت کسب تقوا که مفهوم درونی و باطنی هست را ندارد،بلکه تقوی نتیجهی روزه گیری است که علم اخلاق و اخلاق عملی به دنبال تبیین آن می باشند، فقه می گوید خوردن و آشامیدن و....باطل کننده روزه است و تنها از این زاویه به افعال می پردازد ولی اگر کسی روزه گرفت ولی بخل ویا حسادت ورزید سخنی نمی گوید بلکه این علم اخلاق است که پا به میدان می گذارد و صراحتا اعلام می کند تقوی نشانه و اثر روزه گیری است که با بودش روزه به معنای دقیق تحقق یافته وبا عدمش روزه نبوده وفقط یک دهان بستن صرف بوده و هرگز طریق نجات و مستلزم فضائل اخلاقی نخواهد بود. وجوب و توصیه دو واژه با دو بار معنایی مستقل هستند وجوب یک حکم استنباطی از لفظ کتب در آیه فوق است ولی توصیه به انجام فرائض یک راهبرد اخلاقی است که علم اخلاق و عرفان وکلام متکفل بیان آن هستند. البته به اعتقاد اینجانب فهم از منابع سیال است و نمی توان روی خط واحد حرکت کرد و اجمالا نظریه بهم پیوستگی علوم،بخاطر انسانی بودن و وحدت موضوع آنها(انسان)،خالی از وجه نمی باشد با این لحاظ فقه ،اخلاق ،عرفان و فلسفه، حقوق و ....رابطه محکمی دارند و نمی توان صرفا به یک حکم شرعی بدون توجه به آثار آن، اقدام کرد،مثلا ربا حرام و جنگ با خداست ونمی توان گفت ربا با فرزند اشکال ندارد ،چون با اصل فلسفه حرمت ربا که فساد و نامتوازن ساختن روابط اقتصادی است در تناقض می باشد. نتیجه آنکه باید بدنبال پاسخ گوئی قابل دفاع از تناقضات ظاهری بین فقه واخلاق بود و البته نمی توان بصرف رشد فکری انسان امروز و تغییر نگاه به لزوم رعایت حقوق انسان، از لزوم پایبندی به شریعت و مناسک آن با عنوان توصیه بجای وجوب ،دست کشید.
گرگان، محله سرچشمه، جنب مصلی
۰۱۷ - ۳۲۲۲۵۳۴۳