مدتي پس از آنكه امام جماعت اين مسجد شدم به فكر بازسازي آن افتاديم. ساختمان مسجد خيلي قديمي و مخروبه بود حدود يك سال بعد، با همراهي مرحوم حاج غلامرضا حاتمي و زحماتي كه خود آن مرحوم متحمل شد....
تصميم گرفتيم كه مسجد را بازسازي و تجديد كنيم. لذا به بعضي از آقايان گرگان گفتيم كه براي ساختمان جديد مسجد نقشه بدهند. نقشههايي آوردند، ولي مطلوب واقع نشد. بعد من به آقاي حاتمي گفتم كه معماري در قم است كه اصلاً كارش همين است و در مسجد و حسينيه سازي معروف است. ما با هم به قم پيش همان معمار رفتيم و كروكي زمين را به ايشان داديم. زمين كوچك بود و در همان كروكي قبله مشخص شده بود. معمار بنا به خواهش ما نقشهي جالبي كشيد كه از همهي نقشههاي قبلي گرگان بهتر بود چون نقشههاي قبلي همه ساختمان را كج و قناس ميكردند، ولي اين نقشه اينطور نبود. به طوريكه همين الان وقتي انسان به شبستان مسجد ميرود، احساس ميكند كه قبلهي آن راست است، در صورتي كه در اصل چنين نيست. خلاصه نقشهي خيلي خوبي كشيد. آقاي حاتمي هم آدم واردي بود، ولي من آن روزها خيلي وارد نبودم. براي اجرا و ساخت اين نقشه هم، ظاهراً معمار قمي ميخواست خودش به گرگان بيايد و آن را پياده كند، منتهي حاج آقا حاتمي آدم حسابگري بود و قبول نكرد. در گرگان معمار ديگري را پيدا كرديم و نقشه را به او داديم كه اجرا كند. البته فكر ميكنم بعداً معمار قمي يك بار به گرگان آمد و نقشهي پياده شده را ديد و تاييد كرد. آن روزها با كمكهايي كه مردم ميكردند مسجد خيلي محكمي ساخته شد. معمولاً مسجدهاي ديگر گرگان آجرنما نداشتند. چون آجرنما رسم نبود. آجرنماهاي مسجد آقا كوچك را هم از قم آورده بودند كه يكي يكي تراشيدند بعد نصب كردند. سبكي كه ما آن روز انجام داديم هم آجرنما و هم كاشيكاري اصلا در ميان مساجد گرگان رسم نبود. به همين علت در گرگان اين مسجد اولين مسجدي بود كه به اين سبك ساخته شد. چون ما در قم مساجد آنجا را ديده بوديم، نقشهي مشبك درها را از قم گرفتيم كه در گرگان مدل جديد و تازهاي محسوب ميشد و قبل از اين هيچ مسجدي در اينجا چنين درهايي نداشت. بعد نقشهي مشبكها را در گرگان ساختند كه مشبكهاي در اصلي خوب و حساب شده ساخته شد، ولي چون سازندهي آن بدقولي كرد پنجرههاي طرف خيابان را آهنگر ديگري ساخت كه با مشبكهاي در اصلي فرق دارد.
به هر حال مسجد ساخته شد، ولي بعضي از پيرمردها آن روزها شروع كردند عليه بنده حرف زدن و سم پاشيكردن كه چرا اينها مسجد را خراب ميكنند؟! اين قدر فكر و افكارشان بسته و عقب افتاده بود. در حالي كه ما ميخواستيم اين مسجد قديمي را تجديد بنا كنيم و مسجد خوبي بسازيم. كما اينكه وقتي بعد از انقلاب مسجد گلشن را هم شروع به تجديد بنا كرديم، عدهاي عليه ما حرف ميزدند.