مقدمه: دشمنان میخواستند در ایران سوریهسازی کنند، در آنجا هم اعتراض کوچکی بود، آمدند سوار بر موج اعتراض شدند و آن ماجرا را درست کردند.
خطبه اول: آیت الله نورمفیدی، در خطبه اول نماز جمعه این هفته، بخش دیگری از خطبهی 186 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را قرائت و به شرح آن پرداخت:
كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ؛ فَاعِلٌ لَا بِاضْطِرَابِ آلَةٍ:
هر چه كه ذاتش شناخته شده باشد آفريده است، و آنچه در هستى به ديگرى متّكى باشد داراى آفريننده است؛ (خداوند) سازندهاى غير محتاج به ابزار است.
امیرالمؤمنین علی (ع) در این خطبه که خطبهای توحیدی است، درس خداشناسی برای ما دارند، خدا را معرفی میکند، صفات خدای متعال و اسماء حسنای الهی را برای ما توضیح میدهند. در هفتههای گذشته، توضیح دادم که هر چیزی که محدود باشد، حد و اندازه معینی داشته باشد، انسان میتواند بشناسد و دستیابی در شناخت آن میتوانیم پیدا کنیم و این دلیل این است که مصنوع دیگری است. جمله بعدی هم؛ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُولٌ؛ هر چیزی که در تحقق و وجودش، نیاز به غیر خودش داشته باشد، این هم نشانه این است که معلول علتی است.
فَاعِلٌ لَا بِاضْطِرَابِ آلَةٍ؛ خداوند دائماً در حال کار است و یک لحظه خدای متعال بیکار نیست، دائماً مشغول است. اما بدون نیاز به وسیله. خدا هر کاری که بخواهد انجام بدهد، نیازی به هیچ ابزار و آلاتی ندارد. و همینقدر که اراده کند، آنچه که بخواهد انجام میشود. این جملهای است که باید در حد این خطبه باید توضیح بدهم. ما دو نوع فاعل داریم؛ فاعل طبیعی و فاعل الهی.
فاعل طبیعی این است که اگر بخواهد کاری انجام دهد باید با ابزار و آلات انجام بدهد. ما اگر بخواهیم چیزی از روی زمین برداریم باید دولا بشویم و با دست آن را از روی زمین برداریم. اگر بخواهم به آن طرف مصلی بروم باید از پایم استفاده کنم، با این ابزار باید این کار را انجام بدهم. اگر بخواهیم به چیزی نگاه کنیم لازم میشود چشم داشته باشیم و با آن نگاه کنیم. هر کاری که بخواهیم انجام دهیم نیاز به ابزار داریم. صنعتگر بخواهد دری چوبی بسازد باید ابزاری مثل تیشه و رنده و اره داشته باشد. این فاعل طبیعی است. اما خدای متعال، در ساخت این عالم بهطورکل، تمام جزئیات این عالم، خدا نیاز به ابزار و ... ندارد. همینقدر که اراده کند انجام میشود؛
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(یس/82):
فرمان نافذ او چون اراده خلقت چیزی کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلا فاصله موجود خواهد شد.
کلمه (کن) هم لازم نیست بگوید. این همان کن وجودی است. بنابرین خدای متعال، فاعلُ؛ یعنی دائما کار میکند اما کارش نیاز به آلات و ادوات ندارد. اصلاً کل این عالم وجود، نبوده و بود شده و به قول متکلمین مسبوق به عدم است. چهطور این عالم به این عظمت به وجود آمده است؟ شما اگر مصنوعی را بخواهید بسازید باید ماهها روی آن زحمت بکشید مثلاً ماشینی را بسازید. در عین حال باید کارگر باشد و پیچ و مهرهها را وصل کند و ... تا ماشینی جمع شود. در عالم مصنوعات خداوند بیشمار است. از ذره تا کهکشان؛ این دریاها و کوهها و درختها و نباتات و سنگها و عالم بالا و درون زمین؛ این زلزله از کجا میآید؟ چه چیزهایی در درون این زمین وجود دارد که گاهی زلزله ایجاد میکند. در دل دریاها چه خبر است؟
یَا مَنْ فِی الْبِحَارِ عَجَائِبُهُ:
ای کسی که عجائب خلقتش در دریاهاست.(دعای جوشن کبیر- بند 58)
ای خدایی که در دریاها عجایب تو وجود دارد. بشر خبری از عظمت و شگفتی دل دریاها ندارد. میخواهم بگویم، عالم، عالم بینهایت است. این عالم بینهایت را خداوند چهگونه به وجود آورده است؟! خداوند با اراده خود و (کن) به وجود آورده است. غیر از این امکان ندارد عالمی به این وسعت ساخته شود. خدا اینهمه مصنوعات دارد در آسمانها و زمین؛ این کهکشانها و ستارگان و ... . پس بنابرین خداوند، فَاعِلٌ لَا بِاضْطِرَابِ آلَةٍ است به قول امیرالمؤمنین (ع). خدا هم کار میکند اما ما وقتی کار کنیم نیاز به ابزار و آلات داریم اما خدا نیازی به ابزار و آلات ندارد. این فاعل الهی است. آیا ما انسانها در همه کارهایی که انجام میدهیم، آیا همه وقت نیاز به ابزار و آلات داریم. گاهی وقتها در انسانها هم این فاعلیت الهی، یعنی بدون ابزار و آلات وجود دارد. انسان هم فاعلیتهایی اینچنین دارد بدون نیاز به ابزار و آلات. قوه وهمیه انسان. خداوند در وجود انسان قوهای قرار داده به صرف این که اراده کنید آن صورت ذهنی در ذهن شما ایجاد میشود. الان اینجا نشستی، چشمهایت را روی هم بگذار، بین الحرمین را تصور کن. همین که من گفتم تصور کردی و در ذهن شما پیدا شد. این چیست؟ نه ابزاری و نه آلاتی. بالأخره این هم وجودی است. به محض اینکه حرم امام رضا (ع) را تصور کنم در ذهنم پیدا میشود. تا من اراده میکنم، خلق میشود. این هم بالأخره وجودی است دیگر، ساخته میشود. معلوم میشود که این فاعلیت الهی، یعنی همان نحوی که خدای متعال چیزی را اراده میکند با اراده تحقق پیدا میکند، در ما انسانها هم خیلی ضعیفش در قوه وهمیه وجود دارد. این میتواند در یک انسان قویتر شود. اگر کسی به مقام ولایت الهیه نائل شود، قهراً میتواند در بیرون از وجود خودش هم اثر بگذارد. ما انسانها قدر خود را نمیدانیم و نمیشناسیم و واقعاً نمیدانیم چه هستیم و که هستیم. خیال میکنیم موجودی هستیم که خدا ما را آفریده تا چند صباحی در این دنیا زندگی کنیم و بخوریم بخوابیم و تولید مثل کنیم و جوان شویم و کامل شویم و پیر شویم و بعد هم تمام شود و برویم. انسان موجود عجیبی است، خلیفه الله است، جانشین خداست. میتواند کارهای خدایی بکند. به شرطها و شروطها.
خطبه دوم: آیت الله نورمفیدی در خطبه دوم نماز جمعه گفت: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله ربالعالمین، أُثْنِی عَلَی اللَهِ أَحْسَنَ الثَّنَآءِ. وَأَحْمَدُهُ عَلَی السَّرَّآءِ والضَّرَّآءِ. اللَهُمَّ إنِّی أَحْمَدُک عَلَی أَنْ أَکرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّه وَعَلَّمْتَنَا الْقُرْءَانَ؛ وَفَقَّهْتَنَا فِی الدِّینِ، وَجَعَلْتَ لَنا اَسْماعاً وَاَبْصاراً وَاَفْئِدَةً وَلَمْ تَجْعَلنا مِنَ الْمُشْرِکِینَ و الصلاه و السلام علي سيدنا و نبينا محمد صلي الله عليه و آله. علي اهل بیته الطيبين الطاهرين، سیّما بقیّةاللّه و امام العصر عجل الله تعالی فرجه شریف، وَ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ مِنَ الْآنَ إِلَی قیام یوم الدین:
به نام خداوند بخشنده مهربان، ستایش شایسته پروردگار جهانیان است. خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شداید و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهایش سپاسگزارم. خدایا! تو را مىستایم که بر ما خاندان، با نبوت، کرامت بخشیدى و قرآن را به ما آموختى و به دین و آیینمان آشنا ساختى و بر ما گوش (حق شنو) و چشم (حق بین) و قلب (روشن) عطا فرمودهاى و از گروه مشرک و خدانشناس قرار ندادى. و سلام و تحیت بر سرور و رسول ما محمد (ص) و خاندانش و بر اهل بیت پاک و پاکیزهاش. بهویژه بقیهالله و امام زمان که خداوند متعال ظهورش را نزدیک بگرداند، و لعنت خداوند بر جمیع دشمنان آنان باد، از اکنون تا روزی که قیامت برپا میشود.
امروز روز نهم ربیعالثانی است، روزی است که صد و سی سال قبل در چنین روزی، گنبد مطهر و گلدستههای مطهر حضرت ثامن الحجج (ع) به وسیله سربازان روس به گلوله بسته شد. البته علتش چه بود و چه باعث شد چنین قضیهای پیش بیاید، خب ایران بین روس و انگلیس تقسیم شده بود در جنگ جهانی اول یا دوم، جنوب را انگلیسها گرفته بودند و شمال و این قسمتها را هم روسها. آذربایجان و شمال و خراسان در اختیار روسها بود. روسها سلطه خود را بر تبریز و شمال تحمیل کرده بودند ولی در خراسان نتوانسته بودند، لذا صحنههایی را درست کردند و صحنهها را خودشان به وجود آوردند. در جریان اختلاف استبداد و مشروطه، صحنههایی را درست کردند و این صحنهها را بهانه کردند برای اینکه قدرت خود را نشان بدهند و برای اینکه بگویند ما مسلطیم، آن حادثه را به وجود آوردند. این خاصیت استعمار است. استعمار برای اینکه به هر کجا وارد شود و قدرت و سلطه خود را تثبیت و اعمال کند ممکن است دست به هر کاری بزند. فقط به همین منظور و هدف. آن روز چقدر از مردم کشته شدند. خداوند همه را رحمت کند.
فردا که شنبه است، دهم ربیعالثانی، روز وفات حضرت فاطمه معصومه (س) است. بعد از اینکه مأمون حضرت رضا (ع) را از مدینه به خراسان آورد، در سال 200 قمری، این بانوی بزرگوار، خانم فاطمه معصومه، بسیار علاقهمند به امام رضا (ع) برادر بزرگوارش بود، از مدینه به سمت خراسان حرکت میکند. به ساوه که میرسد بیمار میشود، میپرسد از اینجا تا قم چقدر راه است؟ گفتند؛ ده فرسخ. فرمودند؛ مرا به قم ببرید. اشعریون قم که قبیلهای بودند و هنوز هم هستند در قم. موسی بن خزرج اشعری؛ وقتی فهمیدند که ایشان به قم میآیند آمدند به استقبال حضرت، خود این موسی بن خزرج، افسار ناقه حضرت فاطمه معصومه را به دست گرفت و به منزل خودش به مهمانی برد. 17 روز در آنجا مهمان بود و بعد هم از دنیا رفت. زمینی داشت، موسی بن خزرج اشعری، در همان زمین هم حضرت را به خاک سپردند. در مورد زیارت حضرت فاطمه معصومه روایات متعددی داریم هم از امام صادق (ع)، هم از حضرت رضا (ع) و هم از حضرت جواد (ع). از امام صادق (ع) این نقل شده که یکی از فرزندان من در قم دفن خواهد شد در آینده نزدیک و هر که ایشان را در قم زیارت کند، بهشت نصیبش میشود.
از حضرت رضا (ع) هم نقل شده است که اگر خواهر من فاطمه معصومه را در قم زیارت کند، اهل بهشت است. و همچنین از امام جواد (ع)، روایت شده است که؛ هر که عمه مرا در قم زیارت کند، اهل بهشت است. به برکت وجود این خانم، وقتی وارد قم شد و این مرقد و مدفن مطهر ایشان باعث شد از همان ایام مرکزی شود برای نشر علوم آل محمد (ص) و بزرگان و شخصیتهایی مثل آقا شیخ عبدالکریم حائری(ره) موسس حوزه علمیه قم و بعد از ایشان، مراجع ثلاث؛ مرحوم آیتالله صدر، آیتالله خوانساری، آیتالله حجت و بعد از انها هم مرحوم آیتالله بروجردی و بعد از ایشان هم مراجع دیگر مثل حضرت امام خمینی (ره) و دیگر مراجع. انشاءالله امیدواریم که این حوزه علمیه برای نشر معارف اسلامی، همیشه پایدار و موفق و پیروز باشد. ما هم باید افتخار کنیم که از زوّار این خانم محترمه باشیم، چه با مشرف شدن به قم و اگر هم نه از راه دور، سلامی به محضر ایشان عرض کنیم. مخصوصاً این جمله که در زیارتنامه ایشان است؛
يا فاطمة اشفعي لي في الجنة فان لك عندالله شاناً من الشأن:
اى فاطمه! مرا در بهشت شفاعت كن كه همانا در نزد خدا براى تو منزلتى است بس والا.
ای فاطمه معصومه، فردای قیامت از ما شفاعت کن برای بهشت، چرا که تو شأن و مقام والایی در نزد خدا داری و خدا شفاعت تو را میپذیرد. انشاءالله امیدواریم که از زوّار ایشان محسوب شویم و اهل بهشت باشیم.
همچنین فردا 16 آذر، روز دانشجوست. بعد از اینکه کودتای 28 مرداد در کشور ما اتفاق افتاد و آمریکا و انگلیس دست به دست هم دادند و دولت ملی ان وقت را ساقط کردند. دولتی که دنبال این بود که نفت، سرمایه ملی این کشور را از چنگ انگلیسیها دربیاورد، تمام کارش این بود. نفت را که در اختیار انگلیسیها بود. حتماً پیرمردها یادشان است. او تلاشش این بود که نفت را از اختیار انگلیسیها در بیاورد و خود کشور و ملت در دست بگیرد. انگلیسیها سرمایه بزرگی را از دست میدادند. آن دولت مقداری به آمریکاییها تکیه کرد و فکر میکرد که آمریکاییها کمکش میکنند اما این اعتماد که آن دولت به آنها کرد مبدل به خیانت شد و دست به دست هم دولت ملی را ساقط کردند و دوباره بر نفت ایران مسلط شدند. بعد از کودتا، نیکسون، معاون رئیس جمهور امریکا به ایران امده بود تا به بعضیها دستمریزاد بگوید و تشکر کند از عوامل کودتا، در دانشگاه تهران تظاهرات شد و آن روز سه تن از دانشجویان کشور در دانشگاه تهران شهید شدند و از همانروز، روز 16 آذر، حتی قبل از انقلاب هم تقریباً به عنوان روز دانشجو شناخته شده بود و حرکتهایی در سالگرد آن انجام میشد. بعد از پیروزی انقلاب هم بهطور رسمی به عنوان روز دانشجو نامگذاری شد و این افتخاری است برای دانشگاههای ما و دانشجویان ما و باید حواسشان را جمع کنند که جنبش دانشجویی در ایران عجین شده با مبارزه با استعمار این سلطهگران جهانی. ان سه شهید دانشجو هم در مقابل سلطه آمریکاییها و انگلیسیها ایستادند و شهید شدند. جنبش دانشجویی هویت و شخصیتش، مبارزه با استعمار و دشمنان ملت و استقلال کشور است. این امتیاز و کشور را همه دانشگاهها و دانشجویان ما مخصوصاً در این روزها باید حفظ کنند و در مقابل دشمنیهایی که انجام میدهند بایستند و این حرکت و جنبش را به عنوان یک جنبش ضداستعماری نگه دارند تا اینکه این کشور مصون و محفوظ بماند از توطئههایی که انجام میشود. میخواهم نکاتی را درباره این آشوبهای اخیر اشاره کنم. یک اعتراض مردمی اتفاق افتاده بود اما این معترضین نبودند که این قضایا را برنامهریزی کردند. اعتراض به خودی خود مشکلی ندارد اما برنامههایی که دشمنان در این باره داشتند واقعاً عجیب بود. یکی از برنامههای دشمنان در این آشوبها، منفجر کردن عسلویه بود که مرکز نفتی ماست. انفجار بنادر و کشتیهای حمل کالا؛ میخواستند این کشتیها که بار آوردند و هم بنادر را منفجر کنند. میخواستند مراکز اصلی مخابرات کشور را منفجر کنند و ارتباطات کشور را بهطور کلی مختل کنند. حمله به پادگانها و پاسگاهها، انفجار انبارها و پالایشگاههای راهبردی نفت و بنزین و ایجاد رعب برای مردم و ویران کردن خانههای مردم و آتش زدن مراکز تجاری و ... اینها برنامه اینها بود و نمیشود یکروزه انجام شود. اعتراضات مردمی یکروزه بوده، شب که شنیدند بنزین میخواهد گران شود، جمعه که گران شد، روز شنبه هم این اعتراضات اتفاق افتاد اما این کارها و برنامهها، مال معترضین نبوده است و خیلی روشن است که کار معترضین نیست. اینها برنامهریزی شده بود، به قول آقای رئیس جمهور اینها، یعنی دشمنان، دو سال برنامهریزی کرده بودند این کارها را بکنند. یکی از کارهای آنان این بود که انبار نفت سیرجان را آتش بزنند اگر این واقعه اتفاق میافتاد شاید هزار نفر در آتش میسوختند. یک انبار نفت سیرجان را اگر آتش زده بودند حدأقل هزار نفر در آتش میسوختند. چنین برنامههایی بود. با چنین جریانی باید دست روی دست بگذاریم؟! این چه حرفی است که بعضیها میزنند؟! چه کسی با معترضین برخورد کرده است؟! اگر نبودند نیرویهای انتظامی و امنیتی ما، فاجعه بسیاری رخ میداد. ما 12 شهید انتظامی دادیم در این ماجراها. کاری که میخواستند سوریهسازی کنند. اینجا را سوریه بکنند. کدام ایرانی دلسوز حاضر میشود که رضایت بدهد؟! بر سر سوریه چه آوردند مگر در سوریه چه اتفاقی افتاد. در آنجا هم اعتراض کوچکی بود. آنجا هم آمدند سوار بر موج اعتراض شدند و آن ماجرا را درست کردند. خدا این کشور را حفظ کرد. در وهله اول رهبر معظم انقلاب، نیروهای امنیتی و انتظامی، سپاه و بسیج و ... آمدند در میدان و جلوی این فاجعه را گرفتند، زود تمامش کردند و دماغ دشمن را به خاک مالیدند. والا معلوم نبود که اینها دنبال چه بودند و چه کار میخواستند کنند در این مملکت. آتش زدن عسلویه میدانید یعنی چه؟! انبارهای نفت و بنزین را آتش زدن، میدانید یعنی چه؟ ما جانباز دادیم، شهید و مجروح دادیم خیلی زیاد از نیروهای انتظامی و امنیتی. البته این وسط عدهای بیگناه هم متأسفانه کشته شدند. وقتی چنین حادثهای پیش میآید، چنین جنایتی میخواهد اتفاق بیفتد و باید در مقابل اینها ایستاد و مبارزه کرد، عدهای بیگناه هم که ممکن است رد میشدند و خبر هم نداشتند و یا شرکت در اعتراضات کرده بودند اینها هم کشته شدند، اینها را به عنوان شهید باید مطرح کنند اما که حاضر است بگوید که آنها که آمدند و این جنایات را میخواستند انجام دهند و کشور را میخواستند به آتش بکشند جلوی آنها دست روی دست بگذاریم و بگوییم دارند اعتراض میکنند چیزی نگوییم؟! این چه عقلی است؟! این چه درکی است؟! چنین فاجعهای برای کشور رقم زده بودند. میخواستند کل کشور را به آتش بکشند. کدام ایرانی دلسوز ولو ضد انقلاب هم باشد اجازه میدهد کشورش اینگونه شود؟! باید خدا را شاکر باشیم که یک حادثه بزرگی از سر این ملت رفع شد و تمام شد با حضور گسترده مردم مخصوصاً، آب پاکی روی دست دشمنان و عمال آنان ریخته شد و دیدند که مردم با نظامشان حرف دارند مشکل دارند اما نظامشان را هم دوست دارند. گفتم در هفتههای قبل، باید جلوی این گرانیهای بیحساب گرفته شود و مشکلات مردم حل شود که انشاءالله امیدواریم خداوند متعال توفیق دهد که بتوانند مشکلات را حل کنند.
نکته آخری که باید اشاره کنم، روز پنجشنبه اجلاسیه سراسری نماز در استان ما و در شهر گرگان برگزار میشود. امسال ما میزبان هستیم و این افتخار برای این شهر است که اجلاسیه سراسری نماز با پیام مقام معظم رهبری مدظلهالعالی و میهمانانی که از سراسر کشور و روسای قوای سهگانه انشاءالله شرکت خواهند کرد. امیدواریم که این اجلاسیه موجب برکت و تقویت این فریضه بزرگ اسلامی یعنی نماز که ستون دین ماست بشود و واقعاً جامعه ما یک جامعه نمازی باشد. هستیم ولی بیشتر و قویتر باشد.
اُوصيکُم عِبـادَالله وَ نَفْسی بِتَقْــوَی الله، إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کلام الله العزیز الحکیم.
خودم و شما را به تقوای الهی سفارش میکنم و نیز به خواندن قرآن که آن نيكوترين سخن و رساترين اندرز است و آن سخن خداوند شکستناپذیر و حکیم است.
آیت الله نورمفیدی، در پایان، خود و دیگران را به رعایت تقوای الهی دعوت کردند.