ممکن است شخصی سؤال کند که چرا پیامبر از عربستان مبعوث شد و نه از جاهای دیگر؟
این سؤال یک پاسخ نقضی(کوتاه ) دارد و یک پاسخ حلی(بلند) پاسخ نقضی این است که پیامبر بالاخره باید در یک نقطه ای از زمین مبعوث شود، از هر نقطه ای که مبعوث میشد این سؤال وجود داشت که چرا از آن نقطه مبعوث شد؟ اما جواب حلی این است که گرچه موضوع وحی بر انسان و ارتباط او با عالم غیب و مبدأ جهان هستی یک امر غیرعادی و خارج از نظام معمول اسباب و مسببات طبیعی و عادی است اما به وجود آمدن انسانهایی این چنین که لیاقت و صلاحیت رسیدن به چنین مقامی را پیدا کنند، امری است عادی و مطابق نظام و سنت اسباب و مسببات. یعنی چنین نیست که هر وقت خدا بخواهد پیامبری را مبعوث نماید فورا و خارج از نظام مذکور فردی را صالح و لایق پیامبری نماید بلکه اراده خداوند این گونه تعلق گرفته است که چنین فردی از مسیر عادی یعنی اصلاب شامخه و رحم های مطهره و دامن ها و نطفه ها و غذاهای پاک و غیرآلوده و تربیت در خانواده صالح به وجود آید. بدیهی است چنین مقدماتی در هر زمان و هر نقطه زمین از جامعه بشری فراهم نخواهد شد. پس سؤالِ از این که چرا پیامبراسلام (ص) در عربستان مبعوث شد، یا چرا از نژاد عرب بود نه غیر آن، مانند این سؤال است که چرا مثلا فلان شخص در روز معین و سال معین متولد شد؟ و یا مثلا چرا جنگ جهانی اول و دوم و یا انقلاب فلان کشور در زمان خاصی و در مکان معینی اتفاق افتاد؟!(۱) (۱)منتظری ،حسینعلی، مبانی نظری نبوت ،صفحه ۴۰
عدالت واژه ای است که در مفهوم گسترده اما درمقام عمل ضیق و تنگ، لطفا نقش عدالت ورزی در سیاست عملی امام علی ع را با شواهد تاریخی بیان نمائید؟
از جمله مسائلی که در نهج البلاغه، فراوان درباره آن بحث شده است مسائل مربوط به حکومت و عدالت است. ابن عباس در دوران خلافت امام ع بر آن حضرت وارد می شود در حالی که با دست خودش کفش خویش را پینه می زد، از ابن عباس پرسید قیمت این کفش چقدر است؟ابن عباس گفت هیچ، امام فرمود: ارزش این کفش کهنه در نظر من از حکومت و امارات بر شما بیشتر است، مگر آنکه بوسیله آن عدالتی را اجرا کنم، حقی را به ذی حقی برسانم، یا باطلی را از میان بردارم (1)و نیز از آن حضرت سؤال کردند که آیا عدالت شریف تر است یا بخشندگی؟ اگر تنها با معیارهای اخلاق فردی بسنجیم جود و بخشندگی بالاتر از عدالت است زیرا رعایت حقوق دیگران و تجاوز نکردن به حدود و حقوق آنهاست ولی جود و بخشش، آدمی با دست خود، حقوق مسلم خود را نثار غیر می کند. ولی علی(ع)بگونه دیگر جواب می دهد به دو دلیل می فرماید عدل از جود بالاتر است: العدل یضع الأمور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها؛ عدل جریان ها را در مجرای طبیعی خود قرار می دهد اما جود جریان ها را از مجرای طبیعی خود خارج می سازد. دیگر اینکه و العدل سائس عامّ و الجود عارض خاصّ؛ عدالت قانونی است عام و مدیر و مدبری است کلی، که همه اجتماع را دربرمی گیرد و بزرگراهی است که همه باید از آن بروند، اما جود بخشش یک حالت استثنایی و غیر کلی است که نمی شود رویش حساب باز کرد. آن حضرت نتیجه می گیرد که: فالعدل أشرفهما و أفصلهما؛(2)در میان عدالت و جود، آنکه اشرف و افضل است عدالت است.(3)از نظر آن حضرت عدالت، اصلی است که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگهدارد، به پیکر اجتماع، سلامت و به روح اجتماع آرامش دهد. در دوران خلیفه سوم، قسمتی از اموال عمومی مسلمین را در دوره خلافتش در اختیار خویشاوندان و نزدیکانش قرار داد، بعد از عثمان زمانی که حضرت را بدست گرفت. از آن حضرت خواستند که عطف به ماسبق نکند و کاری به گذشته نداشته باشد. فرمود: «و اللّه لو وجدته قد تزوّج به النّساء و ملک بـه الإماء لرددته فإنّ فی العدل سعۀ و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق؛»(4)به خدا سوگند، بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم به صاحبان اصلی آن بازمی گردانم، گرچه با آن ازدواج کرده، یا کنیزانی خریده باشند، زیرا در عدالت گشایش برای عموم است، و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمّل ستم برای او سخت تر است.»امام(ع)براین باور بود که عدالت نباید فدای مصلحت شود. زمانی که حکومت را بدست می گیرد با تبعیض، رفیق بازی، باندسازی، امتیاز دادن و.. . مخالفت می کند. به امام گفتند که مردم به دنیا دل بسته اند، معاویه با هدایا و پول های فراوان آنها را جذب می کند شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار تا به تو گرایش پیدا کنند؟! در جواب فرمود: «أتامرونّی أن أطلب النّصر بالجور فیکم ولّیت علیه و اللّه لا أطور به ما سمر سمیر و ما أمّ نجم فی السّماء نجما و لو کان المال لی لسوّیت بینهم فکیف و إنّماالمال مال اللّه؛(5)آیا به من دستور می دهید برای پیروزی خود، از جور و ستم درباره امّت اسلامی که بر آنها ولایت دارم، استفاده کنم به خدا سوگند، تا عمر دارم، و شب و روز بـرقرار است، و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد اگر این اموال از خودم بود به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم تا چه رسد که جزو اموال خداست آگاه باشید»از نظر امام(ع)اهتمام به عدالت باید تا بدانجا باشد که حتی در نحوه گفتار و احترامات رایج میان ارباب رجوع تفاوتی ننهند چنانکه در نامه ای به یکی از کارگزاران می نویسد: «و آس بینهم فی اللّحظة و النظرة و الإشارة و التّحیة حتّی لا یطمع العظماء فی حیفک و لا ییأس الضّعفاء من عدلک و السّلام؛(6)در سلام کردن و اشاره کردن با همگان یکسان باش تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند و ناتوانان از عدالت تو مأیوس نگردند.» (1)خطبه 33. (2)حکمت 437. (3) مطهری،سیری در نهج البلاغه،ص 80. (4)خطبه 15. (5) خطبه 126. ( 6)نامه، 46.
گرگان، محله سرچشمه، جنب مصلی
۰۱۷ - ۳۲۲۲۵۳۴۳