پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله نورمفیدی

image

1402/11/18

آیت الله نورمفیدی دربیان خاطراتی از دوران پیروزی انقلاب:

لذت بخش ترین لحظات زندگی ما موقعی بود که صدای انقلاب را شنیدیم

نماینده ولی فقیه در استان گلستان و امام جمعه گرگان در بیان بخشی از خاطرات خود از دوران پیروزی انقلاب اسلامی و روز 21بهمن ماه گفت:  لذت بخش ترین  لحظات زندگی ما موقعی بود که صدای انقلاب را شنیدیم.       

براساس این خاطرات آیت الله سید کاظم نورمفیدی افزوده است: بدون اغراق  می گویم لحظه های  لذت بخش در زندگی انسان زیاد است، ولی لذت بخش ترین  لحظات زندگی من موقعی بود که ما صدای انقلاب را شنیدیم که پیروزی حضرت امام را نوید  می داد.                                           

وی در خصوص 21 بهمن نیز اظهار داشت: در شب پیروزی انقلاب اتفاقی در  گرگان افتاد که هیچ جای ایران چنین حرکتی نشده بود، غروب روز 21 بهمن    مردم به شهربانی حمله کردند و عده ای  از پاسبان ها  را کشتند، گروهی دیگر از ماموران در محاصره مردم قرار گرفته بودند که امکان کشته شدن این عده  هم به دست مردم وجود داشت و آن موقع من جای دیگری بودم.                

وی ادامه داد: بعضی از جوان ها  دنبالم آمدند که چرا اینجا نشسته ای ؟ مردم به شهربانی حمله کرده اند، من سریع حرکت کردم و به شهربانی آمدم،   یادم هست که آن شب جلوی شهربانی گرگان خیلی تلاش کردم که مردم را از این  اقدام بازدارم زیرا این سبک عمل، صحیح نبود، گفتم بگذارید اینها طبق قانون محاکمه شوند، شاید عده ای بی گناه باشند، آن شب آن قدر داد و فریاد زدم این کار را نکنید که صدایم گرفت و  نمی توانستم حرف بزنم به طوری که تا مدت ها  اصلا صدایم درنمی آمد.                                       

آیت الله نورمفیدی در ادامه خاطرات خود گفت: آن شب تعدادی از اعضای شهربانی را در یک اطاق جمع کرده بودند و رئیس شهربانی هم (شخصی بنام  واعظی ) در میان آنها بود، من وقتی وارد اطاقشان شدم دیدم که با قیافه ای وحشت زده نشسته اند، من آن شب خیلی تلاش کردم که مردم به این صورت حمله نکنند، به همین دلیل عده ای  از ماموران را داخل شهربانی نگه داشتیم و گفتیم اینها بیرون نروند، چون اگر بیرون  می رفتند مردم آنها را تکه تکه  می کردند.                                                            

وی ادامه داد: ما اینها را نگه داشتیم که جمعیت متفرق شده و داخل  شهربانی خلوت شود تا بعد آنها را به جای امنی ببرند، ضمنا آن شب عده ای  پلیس هم در ساختمان فعلی شهرداری به دست مردم مضروب شده بودند، ماموران  شهربانی گرگان چنین سرنوشتی داشتند، آن عده از پاسبان هایی  را که درشهربانی جمع کرده بودیم سوار یک کامیون کردیم و به جای دیگری بردیم و   آنها را از مرک نجات دادیم، بعد از سالها بعضی از آنها آمدند و به خاطر این کار از من تشکر کردند.                                            

امام جمعه گرگان در ادامه خاطرات از دوران انقلاب افزود: آن شب عده  ای از حمله کنندگان  به شهربانی اسناد و مدارک را از بین بردند که نمی دانم کار چه کسی بود، چون اتفاقا لازم بود یک سری از اسناد و مدارک در شهربانی بماند تا از طریق آن اسناد اطلاعاتی به دست آید که چه خبر بوده و چه گزارش ها  و دستوراتی داده شده است، در هر صورت آن شب تا دیروقت گرفتار رتق و فتق این حادثه بودم.                                           

وی در خصوص اسلحه دزدی منافقین نیز گفت: آن شب درحالی که گرفتار این مسئله بودیم و اصلا به مسائل دیگر فکر  نمی کردیم و توجه نداشتیم اعضای منافقین (سازمان مجاهدین خلق ) در آنجا به فکر جمع آوری اسلحه بودند، آنها سلاحها  را جمع آوری کرده و برده بودند، البته مدتی بعد ازپیروزی انقلاب  با یک برنامه ریزی توانستیم مقداری از اسلحه ها  را از چنگشان بیرون بیاوریم.                                                             

  آیت الله نورمفیدی دراین زمینه افزود: نحوه کار هم این طور بود که  مدتی بعد از انقلاب یکی از جوانان انقلابی آمد و به من گفت: منافقین مقداری اسلحه در خانه او پنهان کرده اند، من هم با فرمانده ژاندارمری گرگان  تماس گرفتیم ( که آن وقت آقای دکتر میر بهبهانی بود و خود من او را تعیین کرده بودم ) و به او گفتم شما بدون آنکه برای آن جوان انقلابی دردسری درست شود، به عنوان اینکه گزارش مردمی برایتان رسیده، به آن خانه بروید و سلاحها  را خارج کنید.                                                

وی ادامه داد: نیروهای ژاندارمری رفتند و سلاحها  را گرفتند و آوردند، بعدا که منافقین فهمیدند این کار من بوده، یک روز فاضل کبیر و چند نفر  دیگر از منافقین پیش من آمدند و اعتراض کردند و گفتند ما این سلاحها  را  گرفته بودیم که حفظ کنیم تا دست کسی نیفتد،من هم گفتم در این خصوص از آقای دکتر میربهبهانی، فرمانده ژاندارمری سئوال کنید.                  

آیت الله نورمفیدی در بخش دیگری گفت: بعد از پیروزی انقلاب، دوباره کارهای ما شروع شد، آن روزها مسئولیت حفظ شهر و کمیته های  انقلاب با من بود چون همه چیز به هم ریخته بود نه ارتش سرجایش مانده بود نه شهربانی و همه چیز از هم پاشیده بود، شهر در روزهای اول پس از پیروزی انقلاب به وسیله کمیته ها  اداره  می شد.                                          

وی اضافه کرد: خود من هم در کمیته انقلاب بودم، البته آن روزها کمیته گرایش های  مختلف سیاسی داشتند و دلیل آن هم حوادثی است که بعدا اتفاق افتاد. مثل حادثه هفتم تیر و شهادت دکتر بهشتی و یارانش و حادثه نخست وزیری و شهادت رجایی و باهنر که در سال 1360 به دست منافقین انجام شد.  

در ادامه خاطرات آیت الله نورمفیدی آمده است: لازم بود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فورا مرکزیتی به وجود آید تا نظم و امنیت را در شهر برقرار  کند که این مسئولیت کمیته انقلاب بود، مرکز کمیته انقلاب گرگان هم در مسجد حاج آقا کوچک بود که به صورت شبانه روزی به دست اینجانب اداره  می شد، مسائل و مشکلات زیادی هم وجود داشت.                                    

  وی افزود: گاهی مسائلی پیش می آمد و به من زنگ  می زدند که ما در  کمیته چه کار کنیم ؟ چون یک نظام و سازمانی نبود، نظام قبلی که از هم گسیخته بود و نظام جدید هم هنوز تثبیت نشده بود من با آقای هاشمی رفسنجانی تماس گرفتم و گفتم که ما اینجا چه کار کنیم، ایشان هم گفتند هر چه شما تصمیم گرفتید انجام دهید، هر جور مصلحت هست عمل کنید.           

اشتراک گذاری : توییتر اینستاگرام تلگرام

logo

دسته بندی اخبار

logo

آخرین اخبار

آرشیو