مقدمه: امام خمینی (ره)، دین را به متن زندگی برگرداند و به دویست سال توطئه دشمنان پایان داد و بر این اندیشه آنان خط بطلان کشید.
خطبه اول:
آیتالله نورمفیدی، در خطبه اول نماز جمعه این هفته، بخش دیگری از خطبهی 186 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علی (ع) را قرائت و به شرح آن پرداخت:
وَ بِمُضَادَّتِهِ بَيْنَ الْأُمُورِ عُرِفَ أَنْ لَا ضِدَّ لَهُ وَ بِمُقَارَنَتِهِ بَيْنَ الْأَشْيَاءِ عُرِفَ أَنْ لَا قَرِينَ لَهُ، ضَادَّ النُّورَ بِالظُّلْمَةِ وَ الْوُضُوحَ بِالْبُهْمَةِ وَ الْجُمُودَ بِالْبَلَلِ وَ الْحَرُورَ بِالصَّرَدِ [بِالصَّرْدِ]، مُؤَلِّفٌ بَيْنَ مُتَعَادِيَاتِهَا مُقَارِنٌ بَيْنَ مُتَبَايِنَاتِهَا مُقَرِّبٌ بَيْنَ مُتَبَاعِدَاتِهَا مُفَرِّقٌ بَيْنَ مُتَدَانِيَاتِهَا:
و با آفرينش اشياء متضاد، ثابت مى شود كه داراى ضدّى نيست، و با هماهنگ كردن اشياء دانسته مى شود كه همانندى ندارد. خدايى كه روشنى را با تاريكى، آشكار را با نهان، خشكى را با ترى، گرمى را با سردى، ضدّ هم قرار داد، و عناصر متضاد را با هم تركيب و هماهنگ كرد، و بين موجودات ضدّ هم، وحدت ايجاد كرد، آنها را كه با هم دور بودند نزديك كرد، و بين آنها كه با هم نزديك بودند فاصله انداخت.
امیرالمؤمنین علی (ع) در این خطبه به بحث خداشناسی پرداخته است. او در این جملهها از صفات حسنای الهی برای ما سخن میگوید. در جمله اول میفرماید خدای متعال در این جهان خلقت، اضدادی را آفریده است. چیزهایی که ضد هماند و با هم سازگار نیستند. مثل آب و آتش که ضد هم هستند و با هم نمیسازند. روشنایی و تاریکی، نور و ظلمت؛ اینها ضد هماند اما خدای متعال این اضداد را آفریده است و چون این اضداد را آفریده است، متوجه میشویم که خداوند ضدّی ندارد. این استدلالی است که امیرالمؤمنین علی (ع) کرده است. شارحان نهجالبلاغه اینجا حرفهای زیادی دارند ولی من به اندازه وقتی که دارم و بدون وارد کردن مسائل سخت فلسفی باید روشن و گویا برای شما بگویم. ما به این اضداد نیاز داریم و بدون آنها نمیتوانستیم زندگی کنیم. خدا این نور را که چراغ روز است و تاریکی شب را آفریده تا بتوانیم زندگی کنیم. بدون اینها شاید زندگی روی زمین امکان نداشت. خدای متعال در آیات شریفهاش به اینها اشاره میکند. میفرماید اگر سراسر شب بود و روز بهوجود نمیآمد، چه کسی میتوانست برای شما روز درست کند؟ یا تا قیامت روز بود شما چگونه میتوانستید شب را درست کنید؟ شما هم به نور روز و هم به تاریکی شب نیاز دارید. خدای متعال میفرماید؛
وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (قصص/73):
یکی از (هزاران لطف و) رحمتهای خدا آن است که شب و روز را برای شما قرار داده تا در شب آرام گیرید و در روز از فضل خدا (یعنی روزی) طلب کنید، و باشد که شکرگزار (نعمتهای خدا) شوید.
یکی از رحمتهای الهی برای شما این است که خداوند شب و روز را برای شما قرار داده است. شب را قرار داد که آرامش پیدا کنید. همه جا ساکت شود استراحت کنید و آرامش پیدا کنید. روز را هم برای این آفرید که به دنبال کار و تلاش و کسب روزی بروید. ای کاش ما شاکر همین نعمت خدا میبودیم که قدرش را نمیدانیم. ما به این اضداد نیاز داریم. شب و روز و روشنی و تاریکی، ضدّ هماند ولی ما به ضدّ نیاز داریم. اگر شب و روز نبود، نه کشاورزی امکان داشت و نه درختان ما میوه میدادند و نه ... . آب و آتش هم ضدّ هماند ولی همین آب و آتش برای شما نیاز است. خداوند در قرآن میفرماید؛
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ، أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ (واقعه/ 68 و 69):
آیا به آبی که مینوشید اندیشیدهاید؟! آیا شما آن آب را از ابر فرو ریختید یا ما نازل ساختیم؟
آیا این آبی که مینوشید شما از آسمان نازل کردید یا ما برای شما نازل کردیم؟! شما به این آب نیاز داشتید اگر نبود نمیتوانستید زندگی کنید. درآیه بعد میفرماید؛
لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ(واقعه/70):
اگر میخواستیم آن آب را شور و تلخ میگردانیدیم، پس چرا شکرگزاری نمیکنید؟!
اگر ما میخواستیم این آب را تلخ و شور میگردانیدیم. آب دریاها شور است. چرا شکر این نعمت را بهجا نمیآورید. این درباره آب. درباره آتش خدای متعال میفرماید؛
أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ، أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ (واقعه/۷۱ و ۷۲):
آیا درباره آتشی که میافروزید فکر کردهاید؟! آیا شما درخت آن را آفریدید یا ما آفریدیم؟
این آتشی که میافروزید از کجا پیدا شده است؟ حالا بر اساس آن زمان، نفت و گاز شاید در آن زمان کشف نشده بود. درختانی که از آنها آتش درست میکنید را آیا شما درست کردید یا ما آفریدیم؟! به همین مقدار بسنده میکنم. تنها خواستم این جمله مولا را برایتان توضیح بدهم. اینکه خداوند برای نیاز شما این اضداد، این آب و آتش و تاریکی و روشنایی را آفرید. خدا که نیازی به چیزی ندارد، او قادر مطلق است. همه به او نیاز دارند و او به چیزی نیاز ندارد.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (فاطر/۱۵):
ای مردم، شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بینیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است.
شما نیازمندید و او بینیاز مطلق است. بعضیها، نماز میخوانند و بندگی خدا را میکنند، یکوقتی مشکلی برایشان پیش میآید، میگویند دیگر نماز نمیخوانم! مگر خدا به نماز ما نیاز دارد؟! خدایی که نیازمند باشد، اصلا خدا نیست. پس جمله امیرالمؤمنین علی (ع) را دوباره عرض کنم، خداوند اضداد را آفریده است چون ما به این اضداد نیازمندیم و معلوم میشود خداوند ضد ندارد چون اضداد را آفریده است؛ چون ضد ندارد. انشاءالله خدای متعال به همه ما توفیق دهد، ریشه دین خداشناسی است، اساس دیانت خداشناسی است. اساس دین این است که دلها از تعلق به غیر او خلاص شود به هیچ چیز متعلق نشود و این معنایش این نیست که دنبال دنیا نرویم. نه خیر همه باید بروند و دنیا را هم آباد کنند اما نباید به دنیا دل بست. دل را فقط باید به خدا بست. یعنی آن مقام بندگی. پیامبر را وقتی میخواهیم در تشهد و سلام نماز نام ببریم میگوییم؛ اشهد ان محمد عبده و رسوله. اول عبد بود بعدا به مقام رسالت رسید. از مسیر بندگی به رسالت رسید. پس اساس بندگی است. به هر کجا بخواهیم برسیم باید بنده خدا شویم و بندگی خدا را در وجود خود تقویت کنیم. اساس ادیان آسمانی هم یک کلمه است؛
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ(نحل/۳۶):
و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعونان دوری کنید.
تمام انبیایی را که ما فرستادیم، حرف اصلیشان این بوده، بنده خدا بشوید و هر چه غیر خدا و در برابر خداست، طاغوت است و از طاغوت باید فاصله بگیرید.
اُوصيکُم عِبـادَالله وَ نَفْسی بِتَقْــوَی الله، إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کلام الله العزیز الحکیم
خطبه دوم:
آیت الله نورمفیدی در خطبه دوم نماز جمعه گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله ربالعالمین، أُثْنِی عَلَی اللَهِ أَحْسَنَ الثَّنَآءِ. وَأَحْمَدُهُ عَلَی السَّرَّآءِ والضَّرَّآءِ. اللَهُمَّ إنِّی أَحْمَدُک عَلَی أَنْ أَکرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّه وَعَلَّمْتَنَا الْقُرْءَانَ؛ وَفَقَّهْتَنَا فِی الدِّینِ، وَجَعَلْتَ لَنا اَسْماعاً وَاَبْصاراً وَاَفْئِدَةً وَلَمْ تَجْعَلنا مِنَ الْمُشْرِکِینَ و الصلاه و السلام علي سيدنا و نبينا محمد صلي الله عليه و آله. علي اهل بیته الطيبين الطاهرين، سیّما بقیّةاللّه و امام العصر عجل الله تعالی فرجه شریف، وَ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ مِنَ الْآنَ إِلَی قیام یوم الدین:
به نام خداوند بخشنده مهربان، ستایش شایسته پروردگار جهانیان است. خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شداید و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهایش سپاسگزارم. خدایا! تو را مىستایم که بر ما خاندان، با نبوت، کرامت بخشیدى و قرآن را به ما آموختى و به دین و آیینمان آشنا ساختى و بر ما گوش (حق شنو) و چشم (حق بین) و قلب (روشن) عطا فرمودهاى و از گروه مشرک و خدانشناس قرار ندادى. و سلام و تحیت بر سرور و رسول ما محمد (ص) و خاندانش و بر اهل بیت پاک و پاکیزهاش. بهویژه بقیهالله و امام زمان که خداوند متعال ظهورش را نزدیک بگرداند، و لعنت خداوند بر جمیع دشمنان آنان باد، از اکنون تا روزی که قیامت برپا میشود.
چهارشنبه هفته گذشته روز شهادت یگانه دختر رسول خدا (ص) حضرت فاطمه زهرا (س) بود. من فقط یک جمله از حضرت امام (ره)، درباره حضرت زهرا (س) نقل کنم که این جمله شاید به جای همه صحبتها، آن مقام و عظمت فاطمه زهرا (س) بیان کند و آن این است که؛ بعد از پیامبر (ص)، حتی بر امامان هم ملایکه نازل نشدند و تنها شخصیتی که بعد از رحلت رسول خدا، جبرییل نازل میشد، حضرت فاطمه (س) بود. چه مقام و جایگاهی داشته و چهگونه انسانی بوده که جبرییلی که بر انبیاء و رسل نازل میشده، بر حضرت فاطمه زهرا (س) نازل میشده است. آیا بانوان جامعه بشری، الگویی شایستهتر از فاطمه زهرا (س) پیدا میکند؟ مخصوصا امت اسلامی و بالاخص پیروان خاندان پیامبر، بهترین الگویشان در رفتار و اخلاق، فاطمه زهرا (س) است. امیدواریم خداوند متعال به همه بانوان امت اسلامی، نه تنها بانوان بلکه به همه ما عنایت بفرماید که از این شخصیت بزرگ اسلامی پیروی کنیم و با پیروی کردن از شفاعت آن خانم فردای قیامت بهرهمند شویم.
چند نکته را خدمتتان عرض کنم.
یکی جریان عراق بود که در هفتههای اخیر اتفاق افتاد؛ تظاهرات عجیبی در که در عراق بیسابقه بود. بعد ثوره عشقین، یعنی ۱۹۲۰، وقتی انگلیسیها وارد عراق شده و بر این کشور مسلط شده بودند، مردم عراق به رهبری علما و مراجع بزرگی چون میرزای شیرازی، در برابر انگلیس این پیر استعمار قیام کردند و انگلیسیها را از کشور خود بیرون راندند. بعد صد سال از آن جریان، این تظاهرات که برای گم و گور کردن آمریکاییها در عراق اتفاق افتاد حادثه بسیار عجیبی بود. امیدواریم که این جواب محکمی باشد برای هر بهانهای که آمریکاییها بیاورند. هیچ بهانهای در برابر خواست یک ملت نمیتواند قانعکننده باشد. امیدواریم که این قیام مردمی و آن مصوبهای که مجلس ملی عراق انجام داد، موجب شود که آمریکاییها بساط خود را جمع کنند و نه تنها از عراق بلکه از کل این منطقه گورشان را بکنند و بروند.
نکته دوم؛ لبنان است. چند سالی است که تلاش میکنند لبنان، لبنان دیگری شود. میخواستند با بیدولتسازی، مقاصد شوم خود را در لبنان هم پیاده کنند. آمریکاییها خیلی تلاش کردند، عربستان سعودی خیلی پول خرج کرد تا گروه ۱۴ مارس بر سر کار بیاییند. گروه ۱۴ مارس شخصیتهای زیادی دارد. امثال سعد حریری و سمیر جعجع و ولید جنبلاط. اینها بهطور کلی گروههای طرفدار آمریکا و مخالف حزبالله و مقاومتاند. خیلی تلاش کردند دولتی بر سر کار بیاورند که از میان همین گروه ۱۴ مارس باشند تا با جبهه مقاومت مبارزه کنند. اما با درایتی که حزبالله لبنان و مخصوصا سید حسن نصرالله انجام دادند و با برنامههایی که انجام دادند و وحدت و یکپارچگی که بین خود به وجود آوردند توانستند موفق بشوند. وحدت باید مورد نظر ما باشد و هر که به وحدت لطمه بزند خائن است. حزبالله و امل و ۸ مارس به هم نزدیک شدند و در اثر فعالیت آنها، حسان دیاب به نخست وزیری رسید. او از طرفداران مقاومت است. در لبنان تلاشها باعث شد دور را از مخالفان مقاومت بگیرند. بنابرین سیاستهای آمریکا هم در عراق و هم در لبنان با وجود تلاش و پول خرج کردن شکست خورد.
مسئله بعدی، جریان معامله قرن است. همین کارهایی که میخواهند در فلسطین انجام دهند. با اینکه روشن نمیگویند میخواهند چه کنند اما آمریکاییها و اسرائیل دست به دست هم دادند که معامله قرن را در فلسطین پیاده کنند. کلا میخواهند فلسطین را از کشوری که مستقل است بیندازند نه به عنوان کشوری مستقل و دور آنها را هم اسرائیل احاطه کند. و بیت المقدس را که مسجدالاقصای همه امت اسلامی در آن است را پایتخت اسرائیل کنند و از اختیار مسلمانان هم خارج کنند و فلسطینی که کاملا در احاطه اسرائیل است و فقط نامی است و هویت آن را گرفتهاند نتیجه این معامله قرن خواهد بود. این معامله قرن نیست، فریب قرن است. آنقدر گند این مسئله درآمده است که خیلیها به آن به دیده تردید مینگرند. این طرح نمیتواند موفق شود و باعث خواهد شد مقاومت در منطقه قویتر شود و فلسطینیها به هم نزدیکتر شوند. جواب محمود عباس به معامله قرن این است؛ نه نه نه! آدم تأسف میخورد کشوری مثل عربستان سعودی و امارات که خود را خادم الحرم میدانند با این طرح مقاومت کردند و در جلسه پردهبرداری از معامله قرن شرکت کردند ولی دیگر کشورهای عربی در مقابل این قضیه ایستادند. قطعا این طرح خائنانه آمریکاییها، شکست خواهد خورد. امیدواریم که هم ملت فلسطین و هم ملتهای مسلمان منطقه در برابر این خیانت قرن بایستند. دولتها و حکومتهای منطقه را نمیگویم چون ممکن است در این بدهبستانها و معاملهها ممکن است ورود هم پیدا کنند.
فردا، ۱۲ بهمن، روز ورود حضرت امام (ره) به کشور و روز خیلی بزرگی است. کاری که شاید در طول یک قرن به دنبال این بودند که اسلام و دین را به عنوان یک عامل سازنده از صحنه بیرون کنند. نه مظاهر دین را بلکه اساس دین را. والا با مکهای که با آنها کاری نداشته باشد مشکلی ندارند؛ مکهای که در آن فقط نماز باشد و فقط طواف باشد و کاری به کار مستکبران نداشته باشد که کاری ندارند. امام (ره) آمد و حج ابراهیمی را مطرح کرد. آنها، یک قرن دنبال این بودند که دین و مخصوصا اسلام را از صحنه زندگی خارج کنند و دین برود به حاشیه و فقط در گوشههای مساجد باشد. خیلی کارها هم کردند اگر تاریخ را ببینید، متوجه میشوید که برنامهها و توطئههای بسیاری در قرن ۱۹ ریختند اما در قرن جدید که قرن ۲۰ است و مخصوصا با نهضت حضرت امام (ره)، این نهضت باعث شد که توطئهای که آنها در طول صد سال ریخته بودند و داشتند پیاده میکردند که دین اصلا مال زندگی نیست، دین باید برود گوشه مساجد و کلیساها و نه در سیاست و اقتصاد و اجتماع و فرهنگ، حضور نداشته باشد. امام (ره) با نهضت خود خط بطلانی بر این توطئه دنیای غرب و صهیونیستها کشید و دین را دوباره وارد عرصه کردند. اینکه میبینید اینهمه دشمنی میکنند اصل قضیه اینجاست که دین نباید باشد و باید به حاشیه زندگی برود. امام (ره) فرمود نه خیر! دین باید بیاید به متن زندگی. دعوا بر سر این است. همان دعوایی که موسی با فرعون داشت؛ دعوایی که همه پیامبران با معاندان و مستکبران داشتند. آیا میتوانیم این حرف را بپذیریم که دین مال حاشیه زندگی است؟ مسیحیان پذیرفتند اما آیا ما میتوانیم بپذیریم؟! معلوم است که نمیتوانیم بپذیریم. ما معتقدیم که دین باید در متن زندگی باشد. ورود حضرت امام (ره) خط بطلانی بر توطئهای بیش از صدساله بلکه دویست ساله، از همان زمانی که فتوای میرزای شیرازی برای تحریم تنباکو صادر شد و آن شرکت انگلیسی را زیرو زبر کرد و اوضاع انگلیسیها در این کشور بههم ریخت از همانجا آنها تلاش کردند که دین را کنار بزنند. با اصل دین و مظاهر ظاهری آن هم مخالفت نمیکنند و فقط میگویند به گوشه برود. اصل دعوا اینجاست و من فکر نمیکنم مسلمانی که متوجه باشد و بفهمد، این را بپذیرد. انشاءالله امیدواریم خدای متعال این توطئه دنیای غرب و کفار و مشرکین را علیه دین بیاثر کند. به یاد دارم به روسیه رفتیم، برخی از علمای آنجا میگفتند، حضرت امام (ره)، نهتنها اسلام را وارد زندگی مردم کرد بلکه برای ما مسیحیان هم حیات و زندگی و روح تازهای داد. حتی آنها هم به حرکت امام معترف بودند. انشاءالله خدای متعال، توطئه دشمنان را که در طول تاریخ، خنثی کرده است، انشاءالله اینجا هم توطئه آنها خنثی شود. مخصوصا اگر جبهه مقاومت اگر در منطقه پیروز شود خیلی از مشکلات حل خواهد شد.
اُوصيکُم عِبـادَالله وَ نَفْسی بِتَقْــوَی الله، إنّ أحسن الحدیث و ابلغ الموعظة کلام الله العزیز الحکیم.
خودم و شما را به تقوای الهی سفارش میکنم و نیز به خواندن قرآن که آن نيكوترين سخن و رساترين اندرز است و آن سخن خداوند شکستناپذیر و حکیم است.
آیت الله نورمفیدی، در پایان، خود و دیگران را به رعایت تقوای الهی دعوت کردند.