مقدمه:ظرفیتهای بسیاری در این کشور وجود دارد و انگیزههای جوان و انقلابی خواهد توانست آنها را فعال کند. اول باید امید به آینده داشت. یأس بسیار خطرناک است. یأس ملتی را از پای در میآورد. دشمن میخواهد از آینده مأیوس شویم. امید، ناصر بسیار مفیدی است و ما اهل انتظاریم و انتظار یعنی امید به آینده.
خطبه اول:
آیت الله نورمفیدی در ادامه سلسله گفتار خود از نهج البلاغه، بخشی از خطبه 185 امیرالمومنین (ع) را قرائت کرد و درباره آن سخن گفت:
و بما اضطرها اليه من الفناء علي دوامه، واحد لا بعدد، و دائم لا بامد، وقائم لا بعمد:
و نابودي قهري موجودات شاهد و گواه دوام اوست يکي است اما نه به شماره، هميشگي است ولي نه اينکه زماني دارد، برقرار است ولي چيزي نگهدارنده او نيست بلکه قائم به ذات است.
چهار جمله کوتاه از این خطبه امیرالمومنین (ع) است اما دنیایی معنا دارد و چون خیلی بلند و بالاست شرح آن دشوار است. امیدوارم بتوانم این مطالب معرفتی را شرح و بیان کنم. انشاء الله بلند و الهی آن حضرت مرا کمک کند تا توضیحی بدهم که برای همه قابل درک و استفاده باشد.
جمله اول میفرماید؛ و بما اضطرها اليه من الفناء علي دوامه، خداوند متعال بر پیشانی همه موجودات عالم فنا را نوشته است. اینکه نمیتوانند در آن شرایطی که هستند ادامه بدهند. ما انسانها در زمانی متولد میشویم و در تاریخی دیگر که محدود و مشخص است از این عالم میرویم. درست است که نابود نمیشویم اما از این جهان فانی میشویم و میرویم.
کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ(الرحمن/26): هرکه روی زمین است دستخوش مرگ و فناست و خدای باجلال و عظمت باقی می ماند.
از این عالم رخت برمیبندیم و وارد عالمی دیگر میشویم. برای سایر موجودات این عالم هم، قلم قضا و قدر الهی بر پیشانی همه اینها فنا را نوشته است. درخت و حیوان و ... هم. حالا کم و بیش. یک درخت ممکن است چند سال و یک درخت دیگر چندین سال زندگی کند حیوانات هم همینطور است؛ حیوانی چند سال و حیوانی دیگر، چند ده سال زندگی میکند و بالاخره از میان میرود و فانی میشود. این فقط مال اینها نیست. کوهها هم همینطورند. خداوند متعال میفرماید
وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ(تکویر/3): و آنگاه كه كوهها به رفتار آيند.
این کوهها هم از جا کنده میشوند. زمین و آسمانها هم همینطور نمیمانند.
إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ(انشقاق/1): آنگاه كه آسمان زهم بشكافد.
آسمانها هم شکافته میشوند. شما چیزی پیدا نمیکنید که بر پیشانی آن بقا و دوام نوشته شده باشد. نکته اساسی این است که همه اینها فنا شدنیاند. برای این است که وجودشان از خودشان نیست و از جای دیگری وجود گرفتهاند و وجودشان مال خودشان نیست و برای هم است که فانی شدنیاند. همه اینطورند. از کجا گرفتهاند این وجود را؟ چه کسی به آنها این وجود را داده است؟ این وجود را کس دیگری به ما داده است. همه وجودها از کهکشان گرفته تا ریزترین موجودات، از جای دیگری وجود خود را گرفتهاند. بنابرین باید وجودی باشد که وجود خود را از دیگری نگرفته باشد و وجودش از خودش باشد. این همان وجودی است که امیرالمومنین علی (ع) دربارهاش برای ما میگوید و دلیل و حجت میآورد. آن وجود اقدس الهی است. همه وجودها عاریهای است اما آنکه وجود را به ما داده است وجودش از خود اوست و از جای دیگری نگرفته است. این فنا بودن موجودات دلیل بر این است که خداوند باقی است.
واحد لا بعدد؛ یکی است اما نه به شماره.
خدا یکی است اما یکی عددی نیست. یعنی چه؟! توضیحاتش مشکل است. هر وجودی که محدود باشد اندازه خاصی هم دارد. دو و سه و چهار هم دارد یا میتواند داشته باشد، چون محدود است. ما انسانها الان 8 میلیاردیم. هر کدام یک واحد عددی هستیم. درختان و جانوران و کوهها و کرات آسمانی هم همه عددیاند. تحت عدد قرار میگیرند، چون محدودند. خداوند متعال واحد است اما واحد عددی نیست. خداوند متعال واحد است اما واحد عددی نیست چون نامحدود است دو اصلاً معنا ندارد برایش فرض نمیشود. امیرالمومنین (ع) در میدان جنگ بود. یکی آمد گفت: اینکه شما میگوید خدا یکی است یعنی چه؟ عدهای به او حمله کردند که اینجا جای این سوال نیست! حضرت گفتند کار نداشته باشید ما اصلاً برای همین داریم میجنگیم، مسئله توحید. توحید مسئله مهمی است. این مطلب را شیخ صدوق نقل کرده است. حضرت شروع کردند به توضیح دادن که مفصل هم هست. خداوند نمیتواند یکی عددی باشد. یکی عددی یعنی چیزی که دومی و سومی هم دارد و یا میتواند داشته باشد. اما خداوند از این نظر واحد نیست. وقتی ما میگوییم «قل هو الله احد» یا «الله الواحد القهار» نه به این معنا که خداوند یکی است. به این معنا خداوند واحد نیست. این اصلاً کفر است اگر باور داشته باشیم به معنای واحد عددی واحد است. خدا چون بینهایت است واحد عددی نیست اصلاً وجودی که بینهایت باشد عدد برایش معنا ندارد. کمی عادت کنیم این معانی و مطالب سنگین را هم گوش کنیم همهاش دنبال این نباشیم که ساده و آسان حرف زده شود. وقتی برخورد میکنیم به چنین خطبههایی بیشتر تأمل کنیم و آسان از کنارش نگذریم. فرصت نشد این روایت را از ابن ابی الحدید نقل کنم. او یک عالم برجسته اهل سنت است. در شرح یکی از خطبههای امیرالمومنین (ع) میگوید؛ برخی مطالبی که امیرالمومنین بیان میکند اصلاً در بین عرب آن زمان معمول نبوده و جایگاهی نداشته است. این انوار قدسیه الهی است که در قلب امیرالمومنین (ع) روشن شده است که این سخنان را میگوید.
انشاء الله خداوند توفیق دهد که بیانات مولای خود را خوب بفهمیم که در زندگی و آخرت ما بسیار تأثیر خواهد داشت.
خطبه دوم:
آیت الله نورمفیدی در خطبه دوم گفت:
باید شکرگزاری کنیم از نعمتی که هفته قبل ملت ایران در گوشه و کنار این مملکت برای تجدید عهد با انقلاب خود بروز دادند. مردم هر کجا که بودند با حضور گسترده خود انقلاب و نظام خود را پشتیبانی کردند. در شرایطی که دشمنان ما خیلی کار کرده بودند که حضور مردم کم شود. یکی از حرفهایی که زده بودند این بود که اینقدر این تحریمها را زیاد میکنیم و کردیم که مردم ایران دلزده شوند. یا گفته بودند که جشن میلادی جدید را در تهران خواهیم گرفت اما با همه این حرفها مردم نشان دادند که این حرفها و توطئهها مردم را از انقلاب خود جدا نخواهد کرد. این حضور گسترده که از هر سال شاید گستردهتر بود دو پیام داشت. اول این که مردم گفتند؛ فریب دشمن را نخواهند خورد و میدانند که راه عبور از مشکلات سازش و تسلیم نیست. ما میدانیم که مشکلات زیادی داریم اما این را میدانیم که راه حل مشکلات سازش و تسلیم در برابر دشمنان نیست. مردم نشان دادند که نگاه ملت به مشکلات اقتصادیشان درست بر عکس خواست دشمن است. دشمن مشکلات اقتصادی درست میکند که ملت از صحنه خارج شوند مردم اما نشان دادند که توطئه دشمن را میشناسند و خنثی میکنند. نکته دوم اینکه اگرچه مشکلات اقتصادی دارند و گلایه جدی هم دارند اما میان عملکرد مسئولان و اصل نظام و انقلاب تفکیک قائلاند. حساب خدای نکرده کمکاری و ندانمکاری و مشکلاتی که وجود دارد حسابش از اصل نظام جداست. چرا که ما سیصد، چهارصد هزار شهید دادیم پای این انقلاب، آنهم چه پاکباختگانی. اینهمه سرمایههای مادی و معنوی را پای این انقلاب دادیم حالا بیاییم و رها کنیم؟! آنوقت آیندگان چه قضاوتی درباره ما خواهند کرد؟! حضور بسیار حضور مهمی بوده است. انشاء الله خداوند متعال شاکر این حضور گسترده شما و این جهاد شما در 22 بهمن باشد که هست.
فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ(بقره/158): خدا قدردان و (به همه امور خلق) عالم است.
همانطوری که ما باید در مقابل نعمتهای خداوند شاکر باشیم، خداوند هم در برابر رفتارهای ما شاکر است. صریح قرآن است. خداوند هم از شما شاکر است.
عجیب این است که دشمنان ما، این حضور گسترده شما را به عنوان بیعت مجدد مردم ایران با انقلابشان منعکس کردند. یکی از شبکهها گفته که «در حالیکه ایرانیان جشن چهل ساله انقلابشان را گرفتهاند ترامپ و مشاور امنیت ملیاش با انتشار توئیتهای چهار دهه شکست دولتهای ایران نوشتهاند. اما مردم ایران جشن گرفتند.» اگر ما چهار دهه شکست خوردیم جشن میگیریم؟! اینها عقل و شعورشان را از دست دادهاند اصلاً!! امیرالمومنین (ع) چه زیبا گفته است؛
ولا تقولن انی مؤمر آمر فاطاع: و به هنگام وسوسههاي نفس خويشتنداري را پيش گيرد زيرا که نفس اماره همواره انسان را به بدي وادار ميکند.
دیکتاتوری را کنار بگذارید چرا که دیکتاتوری عقل را از آدمی میگیرد و آدم بیعقل میشود، نفهم میشود. اینها نمیفهمند که اگر چهل سال این ملت شکست خوردند پس چرا باز جشن میگیرند. شما دارید به ملت ایران توهین میکنید.
این خبرگزاری خودش در ادامه میگوید؛ اما در واقع واژه شکست باید برای خود آنها یعنی آمریکا بهکار گرفته شود.
آنها شکست خوردند نه ما و نه انقلاب ما و دولتهای ما. انشاء الله که خداوند متعال از همه ما قبول کند.
اشارات اجمالی هم به صحبتهای مقام معظم رهبری کنم که تأکیداتشان هم بر روی جوانان بود. من به تیترهای فرمایشات ایشان که حاکی از آیندهنگری بسیار بسیار درستی است اشاره میکنم؛ ما خیلی از چیزها را دیده و آزمودهایم، شما ندیدهاید و نیازمودهاید و خواهید دید. آینده کشور دست شماست. حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید. دشمن معلوم است چه میگوید گُل را خاک و پیروزی را شکست نشان میدهد. ما از صفر شروع کردیم همه چیز علیه ما بود، داخل و خارج و ما هم هیچ تجربهای نداشتیم. اما بهرغم همه اینها جمهوری اسلامی گامهای بسیار بلندی برداشته است که امروز این مطلب را برخی از دشمنان اعتراف میکنند. استقلال و عزتی که ما داریم در هیچجای دنیا پیدا نمیشود. راه طی شده تنها قطعهای از مسیر افتخارآمیز است. ادامه این مسیر مسئولیت به عهده شما جوانان است. درست است که خیلی پیشرفتها کردهایم ولی در واقع وسط راهیم. این مسیر پیشرفت را جوانان باید ادامه بدهند. ظرفیتهای بسیاری در این کشور وجود دارد و انگیزههای جوان و انقلابی خواهد توانست آنها را فعال کند. اول باید امید به آینده داشت. یأس بسیار خطرناک است. یأس ملتی را از پای در میآورد. دشمن میخواهد از آینده مأیوس شویم. امید، ناصر بسیار مفیدی است و ما اهل انتظاریم و انتظار یعنی امید به آینده داشتن.
اِنتَظِروا الفَرَجَ وَلا تَيأسُوا مِن رَوحِ الله: همواره در انتظار (فرج و ظهور صاحبالزمان عليهالسلام) باشيد و يأس و نااميدي از رحمت خدا به خود راه ندهيد.
همیشه به آینده امیدوار باشید و منتظر فرج و گشایش باشید و مأیوس نشوید. معنویت و اخلاق؛ اینها از اصول انقلاب اسلامی بوده است. ما کشوری میخواهیم پیشرفته و توسعه یافته در همه زمینهها، اما بدون معنویت و اخلاق نه. اقتصاد نقطه قوت هر کشور و عامل مهم سلطهناپذیری. درست است که ما مثل کمونیستها، اقتصاد را زیربنا نمیدانیم ما ایمان به خدا را زیربنا میدانیم. پیامبر میفرماید؛ كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً: فقر نزدیک است که منجر به کفر شود. فقر انسان را ممکن است به کفر بکشاند اینقدر اقتصاد مهم است. ثبات در مسائل اقتصادی بسیار مهم است. مبارزه با فساد. عدالت بدون ریشهکنی فساد معنا ندارد. جامعه امروز ما در خیلی جاها گرفتار فساد است که باید ریشهکن شود. استقلال و آزادی. استقلال و آزادی عطیه الهی است. این حکومتها نیستند که اینها را میدهند خدا خودش داده است. امیرالمومنین (ع) فرموده است: و لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ و قد جَعَلَکَ اللهُ حُرَّاً ؛ خود را برده دیگران مساز در حالی که خداوند تو را آزاد آفریده است. خدا به بندگانش هم استقلال داده و هم آزادی. استقلال؛ آیات مکرر قرآن دستور داده است که دشمنان خدا و پیامبر و خودتان را سرپرست خودتان نگیرید. حکومتها باید سعی کنند برقرار کنند هم استقلال و هم آزادی را. سبک زندگی؛ سبک زندگیهای ما متأسفانه دارد رنگ دیگران را میگیرد. دشمنان سعی میکنند سبک زندگی خودشان را وارد زندگی ما کنند. ما خدا قرآن داریم و باید سبک زندگی ما باید بر مبنای خودمان باشد. آیا زندگی اسلامی، خدا و پیامبر به ما اجازه میدهند سگ را وارد زندگی خودمان بکنیم؟ این از کجا پیدا شده است؟ بله ما همه مخلوقات خدا را احترام میکنیم. در فقه ما درباره سگ گله و شکاری و ... صحبت شده است. ملتی باید خیلی متاسفانه خودباخته باشند که بیایند بدون فکر و حساب زندگی غربی را وارد زندگی خود بکنند! سبک زندگی اسلامی یعنی ما ملت مسلمان، زندگی، لباس پوشیدن، خانه، اخلاق و رفتار ما و ... بر مبنای اسلام باشد. مبانی اسلامی میگوید اینقدر باید مسلمانان نزدیک باشند که یکی دست در جیب دیگری بکند و اگر نیاز دارد بردارد و آن دیگری اصلاً به روی خودش نیاورد. این سبک زندگی اسلامی است اینجور صفا و صمیمیت است. خیرخواهی مردم برای یکدیگر.
وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ(سوره عصر): سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] كه واقعا انسان دستخوش زيان است مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كردهاند.
این سبک زندگی اسلامی است که باید باشد. برادران و خواهران عزیز! خداوند انشاء الله توفیق دهد که مأیوس نباشیم و همیشه امیدوار باشیم که با ایستادگی و مقاومت مشکلات حل خواهد شد. مشکلات اقتصادی هم حل میشود و بالاخره دماغ آمریکا به خاک مالیده میشود و بالاخره به این نتیجه میرسد که با ملت ایران و با این انقلاب نمیتواند اینطور وارد عرصه نبرد شود. و بالاخره برجای خود بنشیند و ملت ایران را به عنوان ملتی مستقل نگاه کند و در آن شرایط ما با مذاکره هم حرفی نداریم اما به این شرط. اما نه اینکه در مذاکره قیمومیت از خود نشان بدهند. اسم آن مذاکره نیست.
انشاء الله خداوند حافظ و نگهبان این ملت و این کشور باشد.
آیت الله نورمفیدی، در پایان، خود و دیگران را به رعایت تقوای الهی دعوت کردند.